ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات ساینا

دختر نازنینم

الان با بابائی رفتین پارک... قبلش کلی خرید کرده بودین آوردین بعد دوباره برگشتین. امشب دوستم ندا میاد پیشمون...قرار بود صبح زود بیاد که موکول شد به شب. منم بکوب کارهامو انجام دادم. الانم مشغول درسم... عکسهای مهدت آماده شده بود هفته پیش که دیروز گذاشتم توی قاب خوشگلی که خریدم. خیلی ناز شدی عروسکم. سرم خلوت شه میریم آتلیه واسه تولد 4 سالگیت. شرمنده ام که امسال نتونستم درست حسابی به تولدت برسم. حتی آتلیه رفتنمون هم به تاخیر افتاد. عوضش توی مهد عکسهای خوشگلی انداختن ازت...که خردادیه... تا بعد.  
26 خرداد 1391

سفر 4 روزه

جمعه صبح سفرمون شروع شد... به سمت غرب، کردستان... بیجار سقز مریوان و تمام روستاهاشو زیرو رو کردیم....قروه اورامان کامیاران پاوه و روز آخرم سنندج ولی توی سنندج فقط یک عصر و شب تا صبح تو هتل استراحت کردیم و صبحش یه گشتی توی خیابون هتل محل استقرارمون زدیم... 8 سال پیش که سفری به سنندج داشتیم و رفتیم آبیدر یه هتل دیگه نزدیک هتل فعلی مستقر شده بودیم.....با اینکه  اون سال هم یه عصر و شب و صبح مونده بویم ولی ریز ریز خیابون رو یادم مونده بود...طبیعت اونجا واقعا بی نظیره توی اردیبهشت و خرداد... چند دفعه قبل که رفتیم زمان مناسبی نبود... شهریور و آبان و مرداد ماه واسه همین ایندفعه تقریبا همون زمانی بود که همیشه آرزو داشتم اونجا باشم... انشالله سال...
19 خرداد 1391

گنجشک لالا... سنجاب لالا...

آهنگ زیبا و به یاد ماندنی برنامه رادیویی «شب بخیر کوچولو» به صورت کامل گنجشک لالا، سنجاب لالا، آمد دوباره مهتاب بالا، لالا لالایی لالا لالایی لالا لالایی، لالا لالایی لالا لالایی لالا لالایی، لالا لالایی لالا لالایی، گل زود خوابید مثل همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه، گل زود خوابید مثل همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه، لالا لالایی لالا لالایی بعد از کلیک روی این لینک" دانلود گنجشک لالا، سنجاب لالا " وارد صفحه 4shared که شدید، کادر دانلودی که آبی رنگه و توش نوشته هیچ ویروسی یافت نشد رو کلیک کنید بعد از شمارش چند ثانیه دانلود شروع میشه. نکته جالب این عکسها هم حالت های خوابیه که ساینا خودش به خواب میرفت و کسی بالاسرش نبود وا...
6 خرداد 1391

وقایع ...

دوربین و برمیداری و شروع میکنی از وسایل خونه عکس گرفتن. دفتر یادداشت رو بر میداری توش اسم خودت و دوستات رو مینویسی. چند تا از کتابهات رو میزاری توی یه نایلکس واسه زمانی که رفتیم پارک ببریم واست بخونم.... مدادرنگیهاتو میاری با چند تا کتاب نقاشی که باهاشون مشغول شی... سی دی میاری که بزاری تو لپ تاپ یا دستگاه خودت... فولدر کتابهای موسیقی و خود بلزت رو میاری که با هم تمرین کنیم... واسه خودت آبمیوه میاری و تقاضای خوردنی میکنی چون میگی حوصلم سر رفته از گشنگی :دی وقتی کارتون میزاری بجای شخصیت هاش حرف میزنی و یا جوابشون رو ممیدی......مثلا شخصیت منفوره میگه (هلی خیلی دختر بدیه) بعد شما میگی" نه  خیرم، خیلی هم دختر خوبیه تو خیلی بدج...
29 ارديبهشت 1391

در هم بر...

اولین جلسه کلاس آیلتس خیلی عالی برگزار شد... استادا اکثرا نیتیو چه داخلی چه خارجی با اکسنت عالی... بالاخره بعد از کلی گشتن لااقل نتیجه دلخواهم رو به دست آوردم...... شما هم که همچنان مهد میری....از اونجایی که وسطای ترم زمستون مهد رفتی و مشخص شد که سطح زبانت از همسالات بالاتره از ترم بهار با وجودیکه بازم 1 ماه با تاخیر رفتی ل ول زبانت بالاتر قرار دادن... میس طناز و نگار حسابی از عملکردت راضی اند... کلاس ارف هم که لادن جون هم ازت راضیه بخصوص که کتاب کرموبلزی رو به راحتی پیش میری و همش میگه ساینا یه روز نقاش هم میشه :دی خیلی علاقمند شدی و سرت شلوغه و خودت راضی و با اشتیاق میری میای... دوستت داریم....
29 ارديبهشت 1391

47 ماهگیت مبارک عسل خانوومیییییییی من :-*

هفته ای که گذشت بیشترش تفریح بودیم و مهمون بازی....خاله فاطی و خاله مریم و الهه جون و ....پیشمون بودن و (هنوز مریم و فاطی هستن) حسابی خوش گذرونیم... دیروز صبح عزممون رو جزم کردیم و رفتیم که بریم نمایشگاه گل و گیاه که متاسفانه بخاطر روز آخر و جمعه و ... نشد بریم چون ظرفیت تکمیل بودش. رفتیم که دیزی بخوریم بازم نشد چون صفش تا تو خیابون ادامه داشت رفتیم نارنجستان که اونم صفی بود....رفتیم دشت بهشت که ورود با چادر بود با اینکه خودشون چادر میدادن ولی بهمون بر خورد چون گفت بزنین بیاین تو در بیارین خیلی خنده دار بود....رفتیم پارک پرواز که سنتی نداشت...مجبور شدیم بریم چیتگر....خلاصه که ساعت 5 نهار خوردیم ولی بالاخره اونی بود که میخواستیم.....دیزی...هر...
23 ارديبهشت 1391