ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

خاطرات ساینا

عروسک 1344 روزه من

دوستت داریم نفس.... خیلی باهوشی عروسکم. روزهای خوبی رو سپری میکنیم. سرمون شلوغه با خاله و مامان بزرگت و دختر خاله ات (که البته امروز رفتش :))))....... بابائی پیشمونه و حسابی از وجودش لذت میبری و یکسره کتابهات رو میاری واست بخونه. ووووووووو  
17 بهمن 1390

همه چی خوبه.....

امروز توی کلینیک چشم همه بهت توجه داشتن و کلی قربون صدقه ات میرفتن........... عزیزم میبوسمت......خیلی صبوری کردی امروز......خیلی ماهی نفس..... دوستت داریم n تا .... تا همیشههههههههه..... 2 تومن به خودت دادم بزاری صندوق صدقه واسه سلامت جسم و روحت عروسکم.
10 بهمن 1390

تولد یه نی نی جدید....

دیشب بالاخره نی نی عمو جواد به دنیا اومد.... یه دخملی خوشگل و تپلی......و سفید... امروز رفتیم بیمارستان دیدنشون... شما ذوق داشتی از صبح که زودتر بریم و  از نزدیک ببینیش.... فردا هم که تولد 8 سالگی زهرا جونه..... صبح شنبه هم انشالله میریم دنبال کاروبارا و ردیف کردن خونه جدید... 23 مهر هم که هزار ماشالله 40 مین ماهگردته که بهت کلی تبریک میگم عروسکم.... دوستت داریم نفس....:-*   ...
21 مهر 1390

39 ماهگیت مبارک نفس

امروز 39 مین ماهگردته عسل خانومم......قربونت برم چه زود گذشت. عاشقتیم. :-* امشب خاله جونت اینا بعد از 2 هفته که با هم بودیم از پیشمون میرن و دوباره تنها میشیم )))): چقدررررررررررررر خوش گذشت. یه سفر به مشهد داشتیم که حسابی چسبید. بعدم اینجا کلی عروسی و مهمونی و جشن و اینا رفتیم. چه حیف... خدا کنه هر چه زود تر کارهامون ردیف شه ما هم از اینجا بریم و به خوزستان نزدیک تر شیم. دلم واسه مامان بابام تنگ شده امروز دوربین خاله زیبا رو خالی کردم رو هاردم چقدر دلم گرفت عکسهای اندیمشک و خونواده ام رو دیدم. چقدر دلم اونجا رو خواستتتتتتتت ): دوستت دارم زندگی......
15 مهر 1390