نقطه سر خط...
نقطه سر خط... بعد از یه سفر مختصر و مفید و پراز خاطره روزهای پر تلاشمون رو مجدد شروع کردیم...اولین جلسه استخر درست در اولین روز بعد از سفر انجام شد دو جلسه با هم توی استخر بودیم......جلسه دوم خاله زهره هم به جمعمون اضافه شد و دورادور زیر ذره بینم بودی...مربی بسیار سختگیر ولی خوب نصیبت شد از این بابت خوشحالم چرا که هم مربی سابق خودم هم یکی از پرسنل استخر که از قبل با هم آشنا بودیم این اطمینان رو بهم دادن که به نفعته و نتیجه مثبت رو در نهایت خواهی دید...
کلاسهای مختلف هم همچنان پابرجا...
این روزها بیشتر از قبل به تمرینات پیانو اهمیت میدیم شایدم بخاطر اضافه شدن کتابهای جدید باشه...
دکتر شدیدا توصیه داره به خوندن کتابهای مختلف و البته یه کتاب طولانی و روتین ... خوشبختانه رضایتمندی...
توی خونه همچنان بازی و تفریحمون به راهه...شک ندارم که کمتر پدر و مادری توی این دوره زمونه پر از مشغله تا این حد با بچه هاشون هم بازی باشند....بنابراین باید قدر اینهمه رو بدونی عروسک... هر چند حریصتر شدی و بیشتر و بیشتر می طلبی... البته که از بابت این مسئله خوشحالم...چرا که فراموش نکردی که هنوز هم کلی وقت داری غرق بچگی و بازیهای کودکی باشی حتی اگه سالها بگذره دلم میخواد باز هم همبازی هم باشیم....و از کوچکترین لحظات واسه با هم بودنمون استفاده کنیم و حظشو ببریم.....چرا که نه......
عاشقتم......دوستتت دارم...میخوامت.....(شعار همیشگی تو)
