ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات ساینا

ع ش ق م ن ا ز م...دوستت داریم

1393/12/23 16:22
نویسنده : آزاده
151 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه صبح خاله فاطی اینا تمام وسایلی که خریده بودن رو بار زدن رفتن ولایت... جاشون حسابی خالی شد...آکادمی با تمام قوا رفتی....اینبارم تاپیک جالبی انتخاب کردی که راجع به شترمرغ بود...اطلاعاتت کافی بود و نیازی به مراجعه به دایره المعارف نبود....راه کار جدید گرفتیم و برگشتیم خونه... شب با خاله جون اینا شام رفتین رستوران....من بخاطر دنا جون که خواب بود انصراف دادم.....قرار بود بعد از شام با هم برید خونه دوست خاله زیبا ولی از بس خوابت میومد دیپورت شدی به خونه.....و بیخیال مهمونی رفتن شدی.....

جمعه عصر کنسرت دوره ای همه هنرجوهای نسیم جون بود.....ساعت 4 رسوندمت اینبار همه سنین دختر و پسر با هم بودین...کوچکترین پیانیست شما بودی که اولین اجرا رو داشتی...تا 8 طول کشید این فاصله من و دنا ترجیح دادیم به جای خونه رفتن توی ماشین بمونیم دنا مشغول بازی و منم از فرصت استفاده کردم و فایلهای ریکورد شده صحبت های دکتر رو گوش دادم و تمرینات دیگه... 2 ساعت آخر دنا خوابش برد...

بعد از کنسرت نسیم جون بهم زنگ زد و حسابی ازت تعریف کرد که بهترین اجرا رو داشتی و از این حرفها و کلی تشکر ..... جالب اینکه قبل از اینکه نسیم جون بگه وقتی ازت سوال کردم که "چگونه بودی :دی" گفتی اگه قرار بود نمره بدن بالاترین نمره رو میگرفتی... خیال کردم غلو کردی که نسیم جون زنگ زد و تصدیق کرد.....واقعا خستگی از تنم درومد.......

امروز و البته پنجشنبه (که ما فرصت نکردیم بریم) نمایشگاهی از تمام کارهای دستی و پروژه هایی که طول سال تحصیلی کار کرده بودین توی مدرسه برگزار شده بود......رفتم و از تمام هنرنمایی هاتون دیدن کردم همراه با کلی عکس و فیلم.... و البته به همراه مامانهای کلاس اولی یه جشن کوچولو برگزار کردیم و یه هدیه از طرف جمع به معلم مهربونتون اهدا کردیم.....الحق که به لطف متد منحصر به فرد مدیر و معلم محترمتون موفق شدیم به راحتی کلاس اول دبستان رو بر عکس اونچه که شنیده بودم(سالی پر از عذاب و اضطراب و دردسر و و و ) از سر بگذرونیم...

هفته گذشته هم طی یک جلسه حضور مجدد شما رو توی این مدرسه رسما اعلام و امضا کردیم...به امید موفقیت هر چه بیشتر...

ضمنا بعنوان دانش آموزممتاز کلاس اول عکست رو روی بورد نصب کرده بودن...خیلی گلی...عروسک مهربون.......دوست داشتنی...

82 ماهگیت مبارک عسل خانوم......:-*

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)