ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات ساینا

سفر 5 روزه

1393/3/23 15:42
نویسنده : آزاده
151 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه ظهر بعد از کلاس پیانو زدیم به جاده.....به سمت طبس.....شب رسیدیم.....هوا خوشبختان خوب بود....هر چند همه میگفتن گرمه ولی به نظر من خوب بود...بچه جونوب باشیو تحمل یه نموره گرمارو نداشته باشی؟؟؟

خداروشکر دنا جون خیلی آروم و خوب بود و روزگاری عادی رو سپری کرد.... و یه جورایی هزار ماشالله بهتر از زمانی که خونه خودمونیم چون کلی آدم جدید میدید و حسابی لذت میبرد و ذوق میکرد... و خوش اخلاق بود...

از همینجا از خاله ملیح جون....دوست عزیزززززم تشکر ویژه دارم ...این مدت حسابی اذیتشون کردیم و هر روز یه گروهان بچه رو تو ماشین جا میدادم میرفتیم خونشون با زهرا جون و سما جون مشغول بازی میشدید...من و هانیه جون و خاله  ملیحه هم که کم نمی آوردیم از حرف... عمو جلال هم روز آخر حسابی با تارشون به ما فاز دادن  و از شنیدن صدای دلنشین تار زدنشون حظی بردیم وصف نشدنی...

ضمنا خاله ملیحه جون زحمت کشیدن بردنت واکسن 6 سالگیتو توی مرکز بهداشتی که از بچگی اونجا پرونده داشتی زدن....توسط آقای ر ز...

یه تولد هم واست همونجا خونه آقا بزرگ گرفتیم.....چه شبی بوددددد.....D:

دیشبم یه کیک بستنی بمناسبت تولدت....با وجود عمو جواد و آقا بزرگ...

بنا به درخواست دایی بهنام...پیانو زدی و خوندی و فایلشو واسه بچه های فامیل توی واتس آپ فرستادیم... کلی تبریک و موزیک و از طرف بچه ها توی واتس آپ نصیبت شد....کلا آنلاین و غیر آنلاین تولدهایی برگزار کردی امسال....

دنا جون بیدار شد...

تا بعد....

 

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)