ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات ساینا

هههههههههههههی ):

1392/2/18 14:10
نویسنده : آزاده
126 بازدید
اشتراک گذاری

از یه ربع پیش خونمون خلوت شد و سوت و کور ): ننی اینا و خاله جون اینا رفتند و ما....)))))):

موزیک مرا ببوس ویگن رو گوش میدم...به حس و حال الانیم خووووب میاد...

بگذریم... امیدوارم به سلامت برسن اندیمشک...

الان ساعت 2 عصره و توی اتاق با بابا مشغول کتاب خوندنین....و گهگاهی واسه بابا شعر میخونی.

امروز از مرکز پلی گلات سنتر زنگیدن واسه آموزش آنلاین زبان... که موافقت کردم و قرار شد 2 شنبه هاو 5 شنبه ها بصورت آنلاین پشتیبانی بشیم...

فردا صبح استخر و عصر بسکتبالم برقراره... همسایه امروز میره مشهد و مدارک و هزینه ثبت نامش رو آورد که فردا واسش انجام بدم... خیلی خانواده دوست داشتنی و خونگرمی اند... خیلی خوشحالم که اینجام و با وجودشون احساس امنیت بیشتری میکنم...

دیشب بابا و من شصتاد تا کتاب واست خوندیم که بالاخره رضایت بدی بخوابی....

دیروز هوس مهد رفتن کرده بودی که زیر بار نرفتم...

مشغول کشیدن نقاشی های دیگه ای واسه پویا...

هر بار کلاس زبانت یه نقاشی جدید میبری واسه تیچرت... و استیکر میگیری...

عمو پستچی خونه خودمونم قراره با دست پر بیاد درصورت رضایت مندی...

تا بعد....

عروسکم....عاشقتیم :-*

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)