چند روز بارونی ر چند روز بارونی رو پش ت سر میزاریم...دو ماه و دو هفته پیش هم روز تشییع ... مامان هم بارونی بود...انگار که اون روز آسمون هم در غم ما شریک بود و با وجودیکه همیشه عشق و عِرق بارون داشتم حس میکردم از اون به بعد...تماشای بارش بارون این رحمت الهی غم انگیز و سنگین و سهمگین ترین خاطره ی عمرمو به یادم بیاره...ولی کم کم متوجه شدم بارش رحمت، چیزی نیست که باعث رنجش باشه،صد البته که بسته به حال آدمها داره... سعی کردم دریچه نگاهمو تغییر بدم...چرا به وجه مثبتش توجه نکنم، دی 95...در حالیکه 3 روز تمام بی وقفه هوا بارونی بود... روز تشییع هر آدمی که به نوعی روز اجتماع وداع دوستداران عزیز از دست رفته به حساب میاد، بیشتر از 3 هزار نفر قدم رنجه ک...