ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات ساینا

۲۷ اردیبهشت ۹۵

1395/2/27 17:04
نویسنده : آزاده
138 بازدید
اشتراک گذاری

امروز  یه جورایی اولین روز تابستون به حساب میاد...از بس که گرم شده...

دیروز جشن آخر سال مدرسه برگزار شد. از ساعت ۵ تا ۹ طول کشید به نظر من بهترین جشنی بود که مدرسه به بهترین نحو برنامه ریزی کرده بودن... اجراها خیلی متنوع ، مهیج و شاد و تقریبا همه مقاطع هول تا پنجم به طور مساوی سهم داشتن...  به ما که حسابی خوش گذشت... تایم آنتراکت دنا خانوم سر خود با جمعیت پا شد رفت قسمت پذیرایی و انگار نه انگار خانواده ایدآره کلی دنبالش بین ملت گشتم از بس ریزه میزه بود همه حواسشون بود و خوشبختانه بسلامت پیداش کردیم... کلی مزه میریختی و دلبری میکرد . بچه ها شیفته اش شده بودن و باهاش ور میرفتن و بازی... خانوم با دیدنت هوایی شده بود و دلش میخواست اتاق پشت صحنه پیشت بمونه مربیا میگفتن بزار باشه ولی ول کن نبود که انقدر میموند که برنامه هارو از دست میدادم...بابا بردش بیرکن از تالار و نیم ساعتی چرخیدن و من با خیال راحت هم اجراهارو میدیدم هم گاهی پشت صحنه به شما و باقی بچه ها توی تعویض لباس کمک میکردم...خدارو شکر همه چی به نحو احسن به پایان رسید...عاللللللی... البته مدرسه هنوز ادامه داره تا آخر هفته...و هفته آینده هم به ترتیب مقاطع مختلف قراره تک تک به خانواده ها درس پس بدید و معلم باشید....با آرزوی موفقیت هر چه بیشتر...عاشقتیم خوشگلم

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)