ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات ساینا

80 مین ماهگردت مبارک دختر نازنینم

1393/10/22 8:51
نویسنده : آزاده
132 بازدید
اشتراک گذاری

عادت کردی عصر چهارشنبه تمام تکالیفتو انجام بدی که تا جمعه شب لااقل با درس و مشق مدرسه بی حساب شی... میمونه تمرین پیانو ...با اینکه واسه آکادمی هیچ وقتی نمیزاری و با معلومات عمومی پیش میری بازم طول هفته کم میاریم و وقتی اضافی نداری...

پنجشنبه توی آکادمی بازم خوش درخشیدی و برنده شدی و فلش کارتهای Family .... رو از دکتر جایزه گرفتی ...ضمنا اون رفتارتم اصلاح شده......."فعلا" :دی

از شب قبلش مامان بابای خاله مرضی اینا مهمونمون بودن....عصرش به همراه بابا رفتن عروسی یکی از اقوام ولی من بخاطر دنا ترجیح دادم نامزدی همسایه مون برم که توی پارکینگ مجتمع برگزار میشد...یکی دیگه از مهمترین دلایلم دوستت رامیلا بود...میدونستم اینجا بیشتر بهت خوش میگذره.....و واقعا هم همینطور بود... کلی با هم و بچه های دیگه بازی میکردین و گهگاهی هم میرفتین وسط مجلس و میرقصیدین... تا 12 بیشتر طاقت نیوردی در حالیکه رامیلا بهت التماس میکرد نخوابی که بیشتر با هم باشید بی توجه به حرفهاش در حالیکه از خستگی تلو تلو میزدی لباستو عوض کردی و بدون مسواک زدن خوابیدی...

صبح جمعه بعد از تمرین پیانو آماده شدیم رفتیم پای تختی عروسی شب قبل....ناهار خوردیم و مجلس شروع نشده بود بیخیال شدیم به همراه خاله جون اینا رفتیم خونه یکی دیگه از اقوام که قرار شام داشتیم اونجا هم حسابی بهت خوش گذشت چون یکسره بازی میکردیم.......

خوشبختانه هفته خوبی رو شروع کردیم....عصر شنبه طبق معمول کلاس باله....

آخرین ارزشیابیتون دیروز، کامپیوتر، که مطمئنم به خوبی از پسش برومدی......

دیروز صبح بابا مراقب دنا موند خونه من و خاله زهره رفتیم استخر....بعد از اونم شاپینگ سنتر...م....

امروز گیاه لوبیایی که 10 روز پرورشش دادی رو بردی مدرسه.....نقاشی تمام مراحل رشدشم کشیده بودی...

خلاصه حسابی سرت گرمه.......خوش باشی عروسکم.....

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)