روزمرگی های نو...
قراره کلاس زبانت توی آکادمی پنجشنبه ها و گروهی ادامه پیدا کنه... قبل از شاهنامه خوانی....
امروز اولین جلسه کلاس شاهنامه خوانی مادرا توی مدرسه برگزار شد...توسط خانم دانش...اسمش شاهنامه خوانیه ولی منظور نفس شاهنامه خوانی نیست ... البته جلسه دوم بود که من یکشنبه رو فراموش کرده بودم هماهنگ کنم... ولی امروز با کمک خاله زهره تونستم شرکت کنم... دوست داشتم...
امروز کلاس پیانو ، آرون و قطعه عید نوروز نسیم جون راضی بود ولی قطعه دیگه از آوای پیانو بخاطر عدم شمارش و نواختن سریع راضی کننده نبود...
قرار شد جمعه ها کلاس باله رو خونه مربی ات ادامه بدی چون شنبه ها پر مشغله بودی...ولی با تعطیلی کلاس زبانت روزهای شنبه احتمال زیاد همون تایم قبلی توی باشگاه بری...
فردا قراره به مدت 3 روز بریم اندیمشک......تا شنبه شب که برگردیم....صبح یکشنبه ایشالله بری مدرسه....
جدیدا یه کم سر به هوا شدی و بی نظمی...امیدوارم مقطعی باشه... و بخاطر مشغله هایی باشه که داری...
دوستتون دارم ...
دارم سریال پرده نشین میبینم همزمان... بدک نیست.