ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات ساینا

14

1393/8/4 11:10
نویسنده : آزاده
459 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز جلسه آخر زبان انگلیسی بود...در واقع 68 هفته ات پر شد... بابا گفت به دکتر بگم که چیکار کنیم این وقفه بین شما و آکادمی جبران شه... دکتر به سرعت گفت پس هفته آینده هم بیاد...کارش دارم... توی راه پله نرسیده بودم دکتر صدام زد فعلا همچنان تایم خودش بیاد...(از دست این بابااااااااااا) طفلی تو که دندون تیز کرده بودی 1 ماهی آنتراکت... وقتی ازت پرسید خوشحالی یا ناراحت که میخوای بیای......گفتی ناراحتمD:D:D:D:

الان دیگه به راحتی یه کلمه رو با مثال توضیح میدی......و از دایره لغاتت به خوبی استفاده میکنی... وقتی گفتم تمام مدت کارتون های زبان اصلی و آموزشی میبینی خیلی خوشحال شد... و تشوقت کرد...

منتظر میشینیم ببینیم چی پیش میاد....سخخخخخخخت مشتاقم زبان فرانسه شروع شه و ترجیحا اگه بشه با خود دکتر....مطمئنم بهتر از انگلیسی از پسش بر میای....

پیانو هم شکر خدا رو به راهی......البته از وقتی سر کلاست نمیام بعضی نکات رو به دست فراموشی میسپری و مجبور شدم جلسه گذشته باهات بیام سر کلاست....

کادر زبان انگلیسی توی مدرسه بازم عوض شد و من شاکی شدم از این مسئله چون هر بار از صفر شروع کردن...و این یعنی تکرار مکررات....شدید خواستار یه جلسه فوری از طرف مدیر و کادر زبان شدیم.....احتمالا 3 شنبه...

امروز روز اول محرمه....روزها و ماهها به سرعت میگذرند......همیشه احساس میکنم کلی عقبتر قدم ور میدارم...

مدت طولانیه که حساااااااااابی شلوغیم....بخاطر بیماری آقابزرگ......تا جایی که بشه اجازه ندادم بین کارهای مربوط به شما وقفه بیفته....فقط دنا جونم یه مقدار این وسط ضربه میخوره چون فرصت کار کردن باهاش و کتابهاشو به هیچ وجه نداشتم و ندارم....و این خیلی منو اذیت میکنه....حتی بازی کردن ساده... فقط تر و خشک کردن و تغذیه و خوابوندن اونم توی ذیق وقت و گهگاه خستگی و عدم آرامش فکری....و و و طفلی.....واسش خیلی خیلی وقت کم میارم...امیدوارم منو ببخشهههههه...

امروز 14 مین سالگرد نامزدی و عقدمونه...بابا هم که نیست.... دیشب بعد از آکادمی اول یه جعبه شیرینی خامه ای که عشق توئه خریدیم...قبل از رفتن به کلاس باله 3 تاشو با ولع زیاد نوش جان کردی....حسابی هم گشنه بودی...

دنا جون بیدار شد....

بوس

کیک بمناسبت روز کودک....با حضور عمه جونت اینا......

گیفت هایی بمناسبت عید غدیر که با هم درستشون کردیم....بردی مدرسه...

دنای شیطون و بلا

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)