خونه تکونی...
عاقا چی بگم که این دو روزه حسابی از کَت و کول افتادیم... هرچند در نهایت، دیدن اون همه تمیزی لذت بخشه...
قربونت برم حسابی کمک حالمون بودی...دنا جونم توی تاب مارو رصد میکرد...
دیروز بسته خاله زیبا به دستت رسید... کلی هدیه های خوشمل... البته یکیشم واسه دنا جون بود...
اینام سفارش من به بابا...
تا جایی که بشه سعی میکنیم همیشه از همین ظروف واسه پخت پز روزمره خودمون استفاده کنیم...البته اون نُقلیه واسه دنا جونه...
پنجشنبه شب و جمعه مون رو با خاله محبوبه اینا و خاله زهره اینا سر کردیم.....خوش گذشت......مث همیشه...
عاشقتونیم..........عروسکها :-*
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی