ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات ساینا

تابستانه

1393/4/2 11:27
نویسنده : آزاده
167 بازدید
اشتراک گذاری

مدتی که سرم شلوغه، زیاد با هم کنتاکتیم.....یه سری کتاب چند ماه قبل خریده بودیم که روابط مادر دختر و پدر دختر و مشکلاتی رو توی این زمینه آسیب شناسی میکنه...سخت مشغولم تا ببینیم به کجا میرسیم....

گاهی حس میکنم نسبت به باقی پدر مادرا بهت سختگیرترم....واسه همین یه جورایی به هم ریختیم....(شاید)

از طرفی یکی دو ماهه بخاطر یه سری مسائل، شکل زندگیمون عوض شده  واسه همین مراعات بعضی نکات جدید مهم شده منم به طَبَع اون سخت گیر تر.. و پیش درآمدش، دیسیپلین ما توی خونه و نتیجه اش، تا حدودی ناسازگاری و عدم هضمش واسه شما...امیدوارم به نتایج بهتری برسیم .....حالا نه 100 درصد ولی تا یه جاهایی به درک متقابل برسیم... خداروشکر رشد فکری که هر روز درت شاهدیم، خودش بزرگترین کمک میتونه باشه....ووو

سعی میکنم کمتر نت گردی کنم...و بیشتر کتاب بدست باشم... و برگردیم به اصلی که قبلا بهش تعلق داشتیم...

چون نت گردی مساوی میشه با کلی سرچیدن های بیهوده که پیرامون موضوع اصلی پیش میاد....و کلی اتلاف وقت...

بگذریم.... 

از شنبه کلاسهای تابستونیت شروع شده..با اشتیاق شدیدت مواجه شدیم.....انگار که اول مهر شده و میخوای سال تحصیلی تازه رو شروع کنی.....

البته سعی کردم که مختصر مفید باشه...

شنبه 9 نیم تا 1 ، دو تا کلاس که شامل ریاضی و بهبود سواد خواندن نوشتنه......

دوشنبه و چهارشنبه استخر از یک ربع به 11 تا 2...

خارج از مدرسه هم.....همچنان دوشنبه چهارشنبه آکادمی زبان...

سه شنبه ها 10، پیانو... (بعد از تولد دنا، یه خورده از موسیقی و حضور 100 درصدی در کنارت باز موندم، که دو سه روزه دوباره با تمام وجود سعی کردم که پا به پات پیش بیام و از سواتِ (D:) موسیقی کم نیارم تا بلکه مثبت تر نظارت کنم.)

شنبه ها عصر همچنان باله...

روزهای فرد....یکشنبه سه شنبه و پنجشنبه اسکیت....که دیروز تفریحی رفتیم ( برخلاف سال پیش، بیگانه نبودی و خوب شروع کردی) ولی از فردا زیر نظر مربی جدید، به صورت نیمه خصوصی اسکیتت رو بعد از یکسال ادامه خواهی داد......متاسفانه سمن جون مربی پارسالی دیگه توی این آکادمی نیست...

تا بعد..... :-*

پسندها (1)

نظرات (0)