ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات ساینا

تفلد زود هنگام......

1393/2/21 7:54
نویسنده : آزاده
210 بازدید
اشتراک گذاری

صبح دیروز رفتیم دنبال خریدهای تولدت توی مدرسه... همش انجام شد... منهای کیک ... گیفتهای تولدت به دوستات،کتابهای تیزهوشانی بود که از نمایشگاه تهیه کرده بودم... که اتفاقا صفحاتی شو توی مدرسه بعد از  جشن کار کردید.

دیروز عصر الهام دوستم به همراه همسر و دختر گلش ترنم جون پیشمون بودن....الهام رو بعد از 5 سال میدیدم... واسه مصاحبه دکتری اومده بود...

ساعت 5 بابا بردت باشگاه... بهت گفتم فقط یک سانس بمونی که به جمعمون ملحق شی. اومدی با ترنم همبازی شدید.....3 سال نیم داشت... خیلی هم نقلی و جیجل بود...

بعد از رفتنشون بدو بدو رفتیم خونه خاله زهره ... شمارو گذاشتیم و با بابائی رفتیم بازار یه خرید کردیم برگشتیم... دنا حسابی بیتابی میکرد... آخه موقع شیر و خوابش بود.....تا 11 بودیم برگشتیم...

امروز صبح یه کیک تفلد و یک جعبه جداگونه واسه کادر دفتر تهیه کردم به همراه باقی وسایل رسوندم مدرسه... برگشتن حسابی راضی و خوشحال بودید...مدرسه و دوستات هم هدایایی بهت داده بودن....راستش دلم نمیخواست کسی واست هدیه بگیره با اینحال زحمت کشیده بودن.بخصوص زرناز جون که همیشه دوستش داشتی و داری میگی از من(خودت) خیلی بهتره مودب و مهربون و و و... یه baby born خوشمل بهت کادو داد...که پارسال مدل دیگه اش رو خودم بهت هدیه دادم... به اضافه دستنوشته ابراز محبت خودش و مامانش

عصر با تی وی و هدیه ای که واست گرفته بودیم سرگرم بودی... بعد از اون یه کم OPD کار کردیم ولی به قول خودت نمیدونی اون کلمات رو چجوری به ذهن بسپری.....بهت حق دادم چون به نظر من هم، نه آشنا حتی توی فرهنگ خودمون نه آنچنان کاربردی ان. به دکتر زنگ زدی...ج نداد.....یک ساعت بعد دکتر زنگ زد.......واسش توضیح دادی که مشکل داری با opd..... قرار شد فردا بهت راه کار بده.....

منم توضیحاتی رو ضمیمه کردم که کلا موکول شد به فردا حضوری.....امیدوارم این مشکل حل شه...چون کاملا حق با شماست.....عزیزم....

قربونتون برم جفتتون خوابید......خوشگلای من........خوابای خوب ببینید...:-* :-*

 

سه شنبه هفته پیش ، توی لابی مدرسه در انتظار شروع همایش ... مدرسه خ د

شما و کادوهای تولد امروز....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)