ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات ساینا

به به چه برفی، نشست رو زمین....هنوزم میباره بچه ها پا شین...

1392/11/16 13:44
نویسنده : آزاده
239 بازدید
اشتراک گذاری

از شنبه یکریز داره برف میاد...  رسما خواب و خوراکمون توی هال کنار شومینه است...

الان 3 روزه که تعطیلی و خونه نشین شدی...کلاسهای دیگه ات مث زبان و پیانو برقراره....توی ورد رایتینگ کار میکنی ... با دیکشنری کار میکنی واسه تلفظ کلمات...نقاشی میکشی.....لغت کار میکنیم...اسم پرنده ها و ویژگیهاشون....پیانو تمرین میکنیم... بازی و کتابخونی و کارتون دیدن هم ترک نمیشه به هیچوجه... یکسره با عروسکهای ریزه میزه ای که اشانتیون مسواکهاته قصه سرایی میکنی و از زبونشون حرف میزنی...

دیروز رفتیم توی تراس یه آدم برفی درست کردیم...

صبحشم رفتیم مرکز خرید واسه سال آینده ات کاپشن بخریم... خوشم نیومد بیخیالش شدیم تا بعد... یه پالتوی خوشمل قرمز واسه یکسالگی دنا جون خریدیم... یه ترمه سه تیکه خوشگلم واسه روی پیانوت و ناهار خوری...

قرار بود امروز بریم زیر برف با ماشین دور دور و بستنی بخوریم که فرصت نشد چون قرار بود درس opd تموم شه که نشد.... عصر احتمالا بازم رامیلا بیاد خونه.......تا شب...

جمعه عصر تولد برسام جون دعوتیم.... هنوز معلوم نیست بشه بریم....آخه دوست و همکلاسی دانشگاهم از هفته پیش قول داده بیاد پیشمون... اگه نیاد....میریم...

 

دوستت داریم عروسک شیرین زبون......تا بعد....

:-* :-* :-*

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)