ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات ساینا

کمبود وقت...

1392/9/18 8:32
نویسنده : آزاده
214 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها فوق العاده شلوغیم... به سختی به درسهات رسیدگی میکنم.....خودم که هیچ...کلا گذاشتم کنار چون به هیچ وجه فرصت نمیشه مطالعه یا بنویسم... راجع به درس احساس بیهودگی میکنم... اگه برسم چند واحد امتحان بدم و پاس کنم انشالله با همکاری یکی از آشناها انتقالی میگیرم و در صورت نیاز (که از نظر خودم شدیدا بهش نیازمندم) مرخصی..... ای بابا روز دانشجو هم اومد و رفت و فقط خاله فریبا و لیلا یادم بودن (D:) بابا هم ته روز به من و عمو مسعود...(:دی)

الان مدرسه ای... عمو و بابا و آقا بزرگ دیشب تا صبح بیدار بودن که بتونن آقا بزرگ رو به عمل کلونسکپی امروز برسونن...خدا خیرشون بده شب وحشتناکی رو گذروندن که توی تصور هیشکی نمی گنجه، منم با وجود خستگی شدید سعی کردم تا 12 همراهیشون کنم و کمک حالشون باشم...از ته دل دعا میکنم با خبرهای خوش برگردن........آمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین....

دو روز خاله فریبا و عمو مسعودم پیشمون بودن. کاشکی مصاحبه نداشتن و توی یه فرصت مناسبتر با هم میبودیم. بنا بود جمعه صبح بیان که بخاطر برف و بارونی بودن هوای اینجا و مه آلود بودن اونجا پرواز کنسل شد...شب با پرواز بعدی تونستن بیان و 12 رسیدن که من خواب خواب بودم....دیشبم که رفتن.....کلی کادو واسه سه تاییمون آورده بودن منتظر شدیم از مدرسه بیای و تمام کادو هارو باز کنی...

درسهای آکادمی ات روز به روز بیشتر میشه. شنبه ها مونا جون تیچرت نیستن... یه خانوم کاملا بی تجربه نسبت به تیچر فعلیت باهات کار کرد و یکسره ایراداتشو بهش گوشزد میکردم دلم نمیخواست تمام زحماتمون هدر بره...بابا گفت باید به دکتر میگفتی گفتم فرصتش نبود ضمن اینکه منتظر میشم دوشنبه بشه از مونا بپرسم جریان چی بوده....خدایی بین تمااااااام تیچرهایی که تا به حال باهاشون کار کردی بهترین گزینه بوده چه از لحاظ سواد و اکسنت چه دیسیپلین توی کلاس و بخصوص روش تدریس......فوق العاده است و تا بحال نقطه ضعفی ازش ندیدم...امروز حتما باهاش مطرح میکنم که دچار افت نشیم.....

خودتم که فوق العاده ای با وجودیکه خسته از مدرسه مسیر طاقت فرسایی رو تا کلاست وسط شهر طی میکنیم ولی راضی کننده ای بطوریکه دکتر اکثر مراجعینشون رو توی تایم شما میفرستن که به راحتی درس پس میدی و رضایت خونواده ها رو جلب کنه از نحوه تدریس و یادگیری... اوایل یه مقدار معذب بودی ولی کم کم به وجودشون عادت کردی و انگار نه انگار کسی هست که تمام توجهش به شما معطوفه...

دیروز توی مدرسه هم امتحان زبان داشتی.....بهم گفتی که باید روی کاغذ امتحان میدادین و تمام سوالات امتحان رو واسم توضیح دادی... اونجا هم گل کاشتی...باوجودیکه به هیچوجه فرصت مرور درسهای زبان مدرسه رو نداشتی بهت ایمان داشتم که میتونی واسه همین خیالم راحت بود...اجازه دادم با عمو مسعودینا تا میتونی بازی کنی و خوش بگذرونی...

امروز عصر بازم آکادمی...بازم باید تنهایی ببرمت......آخه بابا درگیر آقا بزرگن...

پریروز باله هم داشتی... بالاخره موفق شدیم دو تا سانس پشت هم کار کنی. مربیت بهم گفت اگه همیشه سانس قبل سانس همیشگیت برسونمت خیلی بهتره.......بهش گفتم اینبار از اتفاقی بود...آخه توی آکادمی، وقت برگشتن دکتر مشغول تلفن بود منم از فرصت استفاده کردم و با یه اشاره بای دادیم و فرار....10 مین زودتر خارج شدن از اونجا باعث شد که نیم ساعت از ترافیک جلو بیفتیم......البته جای پارک غیر مجاز جلوی آکادمی 20 تومن جریمه واسمون در پی داشت که چاره ای نبود...(زمین خدا....پولشو اینا میگیرن...) ای لعنت .....بهش میگم(پلیس) بجای نرخ تعیین کردن واسه زمینی که متعلق به همه است بهتره عوامل ترافیکی مث پارک توی محل های شلوغ و تابلوی حمل با جرثقیل رو عملی کنید، میگه آخه واسه  چند تاش جرثقیل بیاریم........مجبوریم به جریمه اکتفا کنیم(مضحکه)....اگه قراره قوانین پیاده شه باید راجع به همه و همه جا به یه نحو اجرا شه.....نه خیابون عریض و خلوتی که جای پارک داره فقط خط کشی پارکو متر (پول سوا کردن از ملت رو) به اندازه کفایت نداره...

ای خدا... این روزها نه فرصت آرایشگاه رفتن پیدا میکنم نه آتلیه واسه چهاتاییمون نه عکس پاییزی از شما فرصت شد.....نه انتخاب اسم واسه نی نی.... نه شستن وسایل خواهر کوچیکه نه خریدهای باقی مونده اش رو.....باقی کارها که بماند.....خدا کمک کنه با اینهمه ذیق وقت...

امشب اگه حال آقا بزرگ مساعد بود به خاله زهره اینا میگم که هم دیدن آقابزرگ بیان هم پروژه 2000 روزگیتو عملی کنیم...البته فقط با خوردن کیک مربوطه که عمو علی بیشتر از هر کسی منتظرش بود (D:)..نه چیز دیگه.....دلم نمیخواست اینطوری بشه......ولی شد......شرمنده اتم عروسک قشنگم.....

میبوسمت...

تا بعد...

دوستت داریم تاااااااااا آخر دنیا.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)