ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات ساینا

w0o0w

1392/9/10 10:02
نویسنده : آزاده
161 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز از صبحش که خاله مریم آز داشت تا ته شب درگیر بودم... یعنی به عمرم ایییییییییییینهمه خسته نشده بودم کف پام و انگشتهام حسابی دردناک شده بود...

صبحش زنگ زدم به خاله زهره که اگه وقت داره 3 تایی بریم به بهانه خرید یه کتاب قدم زدن و هوای پاک استنشاق کردن... خاله زهره خوشبختانه آزاد بود و این شد که رفتیم خونش 1 ساعتی نشستیم اول سمت جمهوری واسه چند تا خرید خاله مریم و بعدم انقلاب واسه خرید کتاب و کلا دیدن ویترین های انتشاراتی ها... خیلی بهمون چسبید.....قبل از اینکه بریم سراغ خرید کتاب رفتیم خونه خاله زهره ناهار خوردیم با خیال راحت زدیم بیرون... جلد 1 کتاب آموزش پیانو جان تامسون رو خریدیم به اضافه بازی لی لی که جزو چیزهایی بود که دوست داشتی بازی کنی ولی آپارتمان نشینی این امکان رو ازت سلب کرده بود...تا اینکه با اطلاع رسانی خاله زهره عزیز که سرو تهشون رو بزنی توی فروشگاه های اسباب بازی و تست و هوشه خوشبختانه سایز بزرگش رو واست خریدیم. چند بسته مگنت و چند تا کارت فانتزی هدیه و تولد و چند تا کتاب واسه نی نی گولوی جدید ... انقدر غرق فروشگاه و محصولاتش شده بودیم که حواسم به ساعت نبود و 2 نیم که میبایست دم مدرسه میبودم تازه داشتم کارت میکشیدم با عجله ماشین گرفتیم تا میدون ص که ماشین رو پارک کرده بودم وسط راه زنگ زدم به مدرسه که 20 مین دیرتر میام....وقتی رسیدم توی پانسیون منتظر بودی و به قول خودت داشتی از پنجره مارو نگاه میکردی که اومدیم دنبالت آقای رجبی آوردنت... ازت معذرت خواهی کردم و با خوشرویی گفتی "خواهش میکنم هیییییچ اشکالی نداره... " قربون ادبت بشم......نفسی بخدا... توی ماشین وقتی خریدهارو دیدی حسااااااااابی سورپرایز شدی بخصوص با دیدن بازی لی لی......تا جعبه شو دیدی جیییییییییییغ کشیدی "لی لی"

به سرعت نماز خوندم آماده شدیم رفتیم آکادمی.....اوج خستگیم بود....ولی چاره ای نداشتم... خوشبختانه آماده آماده بودی و سرحال و سرکلاس برخلاف جلسات اخیر پر انرژی ظاهر شدی و بالا پایین میپریدی.......بدشانسی یا خوش شانسی برگشت، بارون گرفت و باعث شد که تایم بیشتری توی ترافیک بمونیم...درحالیکه بنا بود دو جلسه باله بری(عوض یه جلسه غیبتت جبران کنی) به تک جلسه همیشگی هم دقیقه نود رسیدیم... توی باشگاه نایی واسم نمونده بود از تریای باشگاه یه مقدار خرید کردم که فرصت بشه شام بخوری و بخوابی.....8 رسیدیم خونه 8 نیم شام خوردیم 9 رفتی تو رختخواب.....منم 10 خوابم گرفت عوضش نصف شب 3 نیم بیدار شدم تا 6....امروز گذاشتم بیشتر بخوابی چون طبق معمول شنبه ها روز پر مشغله ای رو گذروندی با یه لیوان شیر عسل صبحونه ات رو سر کردی... حرکات باله حسابی خسته ات کرده بود.......استیکر گرفتی......با وجود خستگی که مربی ات هم میبینه تلاش خودت رو تا سر حد امکان بکار میگیری.........تازه ادعای کلاس های فوتبال تکواندو کاراته و بسکتبال هم داری........بهت قول دادم بعد از اتمام مدرسه بلافاصله توی یکی دوتا از این رشته ها ثبت نامت کنم چون هزار ماشالله با توانایی که ازت سراغ دارم حس میکنم توی هیچ ورزشی کم نمیاری تا خدا چی بخواد... از اونجایی که با میل و اصرار و اشتیاق خودت به ورزش سراغش میری این وسط بالاخره استعداد و توانایی جسمی ات توی یکی از این رشته ها مشخص خواهد شد.....حتی اگه 5 یا 10 سال طول بکشه.....مهم پرداختن به ورزشه.....

به من هم همیشه توصیه میکنی که ورزش کنم که تا همممیشه واست سالم بمونم و عین مامان بزرگها و بابا بزرگها توی پیری مریض نشم......فداتتتتتتت بشم که شرایط و محیط اطرافت رو به خوبی درک کردی....منم بهت قول دادم سعی کنم مث همیشه خودم و سرحال و قبراق نگه دارم که در آینده کوچکترین نگرانی و غصه ای از نظر عدم سلامتی بهت منتقل نکنم.....آمین....

عاشقتیم عروسک زیبااااااااا :-*

امروز بابا و عمو مهدی ، آقا بزرگ رو میارن واسه مقدمات جراحی بعدی...سیتی اسکن و آزمایش و ......

امیدوارم با عنایت خدای مهربون....که هیچوقت مارو تنها نذاشته همه چی بر وفق مراد پیش بره ،آمین....

خاله مریمم احتمال 90 درصد امشب به همراه خاله زیبا اینا میره اندیمشک.....چه حیف........صبح بهش گفتی "خوب اشکالی نداره که بری....ولی میدونم وقتی بره چه حرفهایی خواهی زد...." اینی که گفتی واسه لجاجتت بود....مهربونم......

چهارشنبه به سلامتی، عروسک نازنینم، 2000 روزه میشی...یادش بخیر جشن 1000 روزگیت، طبس 18 اسفند 89 بود...با حضور دایی بهنام و خاله ملیحه اینا یه جشن کوچولو واست برگزار کردیم نفس، امسالم اگه شرایط آقا بزرگ اوکی باشه انشالله واست یه جشن کوچولو ترتیب میدم.....با حضور بقیه...

دوستت داریم بیشتر از معنای واقعی کلمه دوست داشتن!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)