شیرینم.....:-* عاشقتیم.
دیروز عصر رفتیم پیست اسکیت و 1 ساعت و نیم تمرین کردی... بعدم یه دور کوچیک زدیم برگشتیم خونه.... امروز صبح استخر داشتم... خوب بود و راضی بودم... ظهر شمارو بردم مهد... تو خونه مایو پوشیدی مستقیم رفتی استخر... زودتر اومدم دنبالت که با تن خیس تا حمام نری....حوله تنت کردم رفتیم play house لباس پوشیدی و یه ربعی بازی... برگشتیم خونه نهار خوردیم و بلافاصله من خوابیدم آخه دیشب 4 ساعت بیشتر نتونسته بودم بخوابم... الان خوابی......امروز زیادی کارتون دیدی و فکر کنم نزدیک به 6 قسمت دورا... و جودی آبوت که با هم دیدیم... آخر شبم کتاب کار ریاضی تمرین میکردی.....انقدر خوابت میومد که میگفتی سردردم (D:) قربونت برم از خستگی بوده... یه حرفی رو به تندی در جوابم زدی، که باعث شد عصر که قرار داشتیم بریم نمایش موزیکال تالار "الف" پشیمون شم و نرفتیم... بجای معذرت خواهی واسم یه لیوان شربت آلبالو درست کردی و گفتی که بجای عذرخواهیه...و البته عذرخواهی کردی....
امروز خیلییییییییی ازت راضی بودم و مث همیشه خدارو بخاطر وجودت شکر کردم... یکسره میگی نی نی بیاد اینو بهش یاد میدم، اونو بهش یاد میدم.....بلاک های چوبیم رو بهش میدم....پوشکش میکنم و و و
خیلی مهربونی نفس....
فردا اولین جلسه کلاس تئاتره....خوشحالی... نمیدونم کیفیتش چجوریه.....با اینحال میریم...عصر هم کلاس اسکیت داری....
همه چی خوبه.......ما هم خوبیم.....
شیرین تر از عسلم........دوستت دارم.........دخترکم....بوس :-*