ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات ساینا

دیروز امروز

1392/2/28 19:14
نویسنده : آزاده
147 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح یه جایی کار داشتم 8 آماده شدم زدم بیرون تا 8 نیم کارم انجام شد یهویی تصمیم گرفتم ماشینو ببرم کارواش... اینبار یه کارواش جدید که دستی میشورن و البته تمیزتر...یه کم معطلی داشت ولی می ارزید...حدودا 1 ساعتی طول کشید... برگشتم خونه شما هنوز خواب بودی... بیدارت کردم که 10 نیم با هم بریم بیرون که قسمت دوم کارم انجام شه...و تو راه برگشت نون بخریم صبحونه بخوریم... بعد از صبحونه رفتم تو حیاط و به درختها و گلها آب دادم... چه لذتی داشت بوی خاک و بوته های خیس...دلم میخواست حیاط و آب پاشی کنم ولی فرصت نداشتم موکولش کردم به 3 شنبه که کارگر میاد...

امروز ظهر واست عدس پلو درست کردم... با اشتها خوردیم و شما رفتی سی دی ببینی منم یه چرتی زدم...آخه بدجوری خسته شده بودم...

فردا صبح جلسه 10 آموزش شنامه... عصر ساعت 2 نیم هم جلسه 9 کلاس زبانت...

امروز ظهر با هم درسهای گذشته ات رو مرور کردیم که به راحتی جواب دادی و از اجرات فیلم گرفتم...

قرار شد عصر بریم خرید کنیم ولی حوصله بیرون رفتن و بخصوص با ماشین رو نداشتم....از طرفی خرید هام سنگین و حجیم بودن و بدون ماشین نمیشد...بیخیال شدم و موکولش کردم واسه فردا...

الان منتظری که با هم کیک درست کنیم....قبلش با هم موزیک ای داد بیداد و دینگ دینگ دنگ رو کار کردیم...

قطعاتی که قراره واسه کنسرتتون کار کنید ایناست...

زاغی کجایی

ماه تو آسمونه

بادبادکها

ساعت

ترن قشنگ من

چک چک بارون

دو دو شب

تولد

تاب تاب عباسی

ای داد و بیداد

احتمالا بلز بزنی تو کنسرت...

چون طرفدارای فلوت زیاده تو کلاس و شما هم با بلز راحت تری ظاهرا...

 

دیروز تمااااام روز تو خونه بودیم...

یکسره رنگ آمیزی و نقاشی ....... چشام دیگه داشت از حدقه در میومد توی نقاشی...

شب تمام کتاب (قصه های شب رو واست بخاطر اینکه روز فعالی رو گذرونی واست افتخاری خوندم)

پازل جدیدت رو دوست دارم واسه همین با اشتیاق کلی بازی کردیم....بعدم دومینو

کتاب جدید ریاضیت رو هم تا حدود 7 8 صفحه کار کردیم...

هر روز بدون استثنا بهانه رفتن به مهدت رو میگیری.......یکسره میگی دلم تنگ شده واسه همه...

هر بار یه کادو واسه یکی از دوستات در نظر میگیری......بیشتر از همه واسه نیروانا و نیلوفر.....

اتفاقی دو تا لباس خوشگل رو با هم ست کردی.....و تو خونه پوشیدی...فکر نمیکردم به این خوشگلی بشه...

دوستت داریم عروسک...

تا ابد...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)